۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

سریال سازان سیما، همدست و همداستان کودتا گران

۱۹ اسفند ۱۳۸۸

سیمای رنگ پریده، خیانتکار و دروغگوی ولایت اینروزها دربدر پی اندک اعتبار از دست رفته‌ی خود است. ملتی که در طی این ماههای سخت جز وارونه نمایی و دروغ و جعلیات و وقاحت از سیمای ولایت و ضرغامی ندیده، تنها هنگام سریالها و فیلمهای آن پا سست میکند و به تماشای آن مینشیند. سیما هم این را میداند. میداند که با تهیه و تولید برنامه‌های سرگرم کننده باید مخاطب بگیرد و سپس در دل همین برنامه‌ها و همچنین در پیش و پس نمایش آنها با بیل به جان مغز و احساس مردم بیفتد. سریال سازان و فیلم داستانی سازان سیما بهترین طعمه‌ برای این کار هستند. این گروه که اکثرشان از ادعای روشنفکری و فرهنگی بودن نزدیک به انفجار هستند همانهایی میباشند که در جمعهای خصوصی شان از آزادی و دموکراسی میگویند، از جوامع باز و رسانه‌ها و شبکه‌های خصوصی و مستقل میگویند، گاهی هم ناپرهیزی کرده و کمی از فرهنگ و شعر و موسیقی و هنر میگویند اما همه اینها که میگویند (که خیلیهایش را هم بی آنکه بفهمند غلط میگویند) جز حرف، هیچ نیست. وقت عمل که میرسد، وقتیکه برای همه این ادعاها کاری بکنند یا کاری را نکنند، میگویند "من نکنم یکی دیگه اینکار را میکنه" یا "ما کارمون اینه. نمیشه که بذاریمش کنار"!... و بدین ترتیب همانها که شبها عرقشان را با سیرابی و کله پاچه میل میکنند (که البته هیچ اشکالی ندارد) و یا در مملکت ولایتی و اسلامی، جام ویسکی و شرابشان را به سلامتی هم بالا میبرند و در مستی و خوشی دست در گردن هم میرقصند (که این هم هیچ اشکالی ندارد)، حواسشان نیست که در همان لحظه‌ها چه انسانهایی گوشه و کنج زندانها افتاده‌اند و یا در حال شکنجه و بازجویی هستند (اینست که اشکال دارد!). همانها فردا با تهیه کننده‌های ولایتی و حکومتی و سپاهی و اطلاعاتی جلسه میگذارند تا کار تازه‌ای راه بیندازند.

البته از نوستاره ها و کهنه ستاره‌های پوک و پوشالی که همه احتیاجشان به دیده شدن و معروفیت و محبوبیت است هیچ انتظاری نیست. آنها مریض اینگونه توجه گرفتنها از مردم هستند، که کسی آنها را با انگشت نشان دهد و لبخندی نثارشان کرده و در خواست عکس و امضا کند. اما از نویسندگان و کارگردانان که قرار است راس یک اثر مثلن هنری باشند که میشود این انتظار را داشت که اسباب این مردم فریبی و حقه بازی نشوند. این سیمای سراسر دروغ و فریب که بیجهت برای مردم برنامه‌ی سرگرم کننده نمیسازد. دلش که برای مردم خسته و داغدیده و رنجدیده نسوخته. او این برنامه‌ها را میسازد تا مردم پای آن بنشینند و در آن غرق شوند تا باقی چیزها را فراموش کنند، تا فکر نکنند، تا سراغ خبر و رسانه‌های آزاد نروند، تا حواس شان را از باقی مسایل منحرف کند و فکر کنند که خب پس همه چیز تمام شد! و تازه لابلای این نمایشهای مضحک حرف اشغالگر را هم بشنوند.

چه کسی اسباب و وسیله‌ی این داستان است؟ چه کسی این خواست کودتاگران و چپاولگران و متجاوزان و اشغالگران میهن را اجرا میکند؟ همین نویسندگان و کارگردانان و بازیگران وطنی! همین گروه سریال سازان و فیلم سازانی که در خفا ضد نظامند ولی در دفاتر و راهروهای سیما تا کمر برابر آن خم! ضربه ای که اینها به ملت و خواسته هایشان میزنند از ضربه‌های آنها که اعتقاد به نابودی مخالف دارند و با اعتقاد ضربه میزنند بمراتب بدتر است. اینها از پشت به مردم ضربه میزنند. اینها برای حفظ موقعیت و اعتبار خود، برای تفریحات و ویلای شمال خود، برای سفر خارج از کشور و همه سور و سات خود، در خفا با هر کسی مینشینند و معامله میکنند اما به میان مردم که می‌آیند در ظاهر ابراز همدردی و همنظری میکنند. حاضرند هر کاری بکنند تا پول پنت هاوس شان فراهم شود! چه اهمیت دارد که رادمرد یا راد زنی کنج یک سلول ۲ در ۱ افتاده باشد؟ اصلن به آنها چه؟ آنها کارشان هنر است نه سیاست!!!... گاهی هم متوهم میشوند که در این شرایط خاص با تولید و حضور در کارهای سرگرم کننده در حال ترمیم و بازسازی روحیه مردم هستند!!!

آری ... اکنون بیندیشیم که یک کارگر ساده چرا باید اعتصاب کند و یک لقمه نان شب خود و زن و بچه‌اش را به خطر بیندازد؟ از ذهن او به ماجرا نگاه کنیم. او باید به چه چیز و چه کسی دلخوش کند؟ اگر روزی آنها که فرصت تحصیل داشته‌اند و امروز سطح سواد و فرهنگشان بالاتر رفته، اگر روزی آنها که دستشان به دهان‌شان میرسد و کار و درآمد بهتری دارند برای ادعاها و خواسته هایشان دست از کار (آنهم از نوع مردم فریبش!) کشیدند و خطر کردند، آنوقت باید از آن کارگر ساده، محروم و تحت فشار سخت زندگی هم انتظار داشته باشیم.


۳ نظر:

  1. پیروز جان این حقیقت و این دردی که تو گلوی من خفه میشه گاهی‌ و شما فریادش می‌کشید دوست دارم..

    اتفاقا یکی‌ از این نا‌ مردمان که مثل رشمیز به جون فرهنگ ما افتاده سیروس مقدم نامیست که من بر علیه ش در فیس بوک گروه درست کردم..توابی مثل شریفی‌نیا هم که بماند.

    پاسخحذف
  2. سیروس مقدم باز کار شروع کرده. با همون جماعت سریال قبلی که دسته جمعی رفتن مراسم تنفیذ!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  3. آخه چرا نباید ازین ستاره های ابله و احمق انتظار نداشته باشیم. مگه همه پول و عشق و کیفشونو از تو جیب مردم در نمیارن؟ مریض و خود شیفته هستن بدرک ولی یه جو مرام که باید داشته باشن
    تو اونروزایی که مردم تو خیابون جلو گوله واساده بودن اینا داشتن جلو دوربین ژست میگرفتن برا عکس رو جلد مجله شون. اینا آدمن؟

    پاسخحذف