۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

اهانت به منتظری؟ اهانت به مدافع ملت؟ پارازیت برو حیا کن

۲۲ آذر ۱۳۸۸

بچه‌های برنامه پارازیت تو برنامه‌ی جمعه شب ۲۰ آذر کاری کردند که نباید میکردند. تو گزارش رخدادهای هفته از اعطای جایزه‌ی آزادی بیان سازمان روزنامه‌نگاران مدافع آزادی بیان کانادا به ژیلا بنی یعقوب عزیز گفتن و اینکه به دلیل غیبتش نیک‌آهنگ کوثر جایزه رو به نمایندگی اون و بجاش میگیره و بعد اضافه کردند که "ما هم براش هورا کشیدیم" (یعنی پارازیتیها). خب تا اینجاش خوب بود اما بعدش رفتن سراغ اعطای جایزه تلاشگر حقوق بشر از طرف کانون مدافعان حقوق بشر به آقا منتظری و اینبار گفتن: "و خب ماهم که عادت نداریم برای آخوند هورا بکشیم، هیچی نگفتیم" یا یه چیزی تو همین مایه و بلافاصله بعد از این جمله رو تصویر آقا منتظری صدای جیغ یه گربه گذاشتن!! البته کوتاه و طوریکه فقط اوناییکه حواسشون جمع بود فهمیدن.

میخوام بدونم این پارازیتیها از این کارشون شرم نکردن؟! شما میدونین منتظری تو این سی سال پای حقوق ملت چطور ایستاده؟ شما میدونین گذشتن از مقام پر قدرت رهبری برای دفاع از زندانیان دربند یعنی چی؟ شما ندیدین جسارت، آزادگی و شهامت این پیرمرد شریف رو تو این شش ماه گذشته؟ شما هنوز تو عالم بچگی و اون جوکهای مسخره سر میکنید؟ شما هنوز اونقدر بزرگ نشدید که بفهمید کجا هستید و چه مسئولیتی رو دوشتون هست؟ شما اخلاق حرفه‌ای و مرز طنز و هزل و هجو و مسخره‌بازی رو میشناسید؟ شما میدونید اون شبکه و برنامه‌تون چقدرتماشاگر داره؟ جنبه و ظرفیت محبوبیت رو دارید که پا رو زیادی دراز نکنید؟

اگه پارازیت نبودید و زحمت و تلاشتون رو تو همین مدت ندیده بودم میگفتم حتمن هیچکدوم اینها رو نمیدونید و نمیشناسید. پس چرا؟ اصلن چرا هیشکی اونجا نیست که جلوی یه همچین توهین زننده‌ای رو به کسی که پای حق و حقوق ملت ایران ایستاده بگیره؟ مگه شما ایرانی نیستین؟

منتظری به شهادت دوست و دشمن فقط یه اشتباه داشته اونم اینکه مسبب ورود اصل ولایت فقیه به قانون اساسی بوده. اصلی که جزو دروس چندین و چند ساله‌ی خمینی در حوزه بوده و همیشه رویای اونو تو سر داشته. الآن خودش بیشتر از همه‌ی ما از این ماجرا شاکیه. خودش تو این سی سال از این ولایت فقیه چی کشیده؟ جز محرومیت و محدودیت؟ گیریم که شما از آخوند خوشتون نمیاد و نمیخواین براش هورا بکشین، خب نکشین! امروز یه ملتی به احترام شرافت و آزادگی این مرد کلاه از سر برمیداره، بدون توجه به لباس و عقاید شخصی‌اش. به این اکثریت احترام بذارین. اصلن از قدیم گفتن تو هر صنف و لباسی هم خوب هست هم بد. نمیشه همینطوری از سر شکم بخاطر لباس یه نفر بهش توهین ناروا کرد که. اگه عملکردش اشتباهه، نقدش کن، به طنز و هزل و هجو بکشش. ولی نه همینطوری کشکی! اصلن یعنی این جماعت وکیل و حقوقدان که این جایزه و نماد منشور حقوق بشر کورش رو به او تقدیم کردن هیچی نمیفهمن فقط شما دوتا میفهمین؟

من خودم تا حالا همیشه این برنامه رو دنبال میکردم. زبان گفتاری و تصویری جذابی داشت و رنگ تازه‌ای بود تو شبکه‌ی صدای امریکا. گرچه گاه و بیگاه تاثیر طنزهای خوش و ناخوش سیمای میلی توش دیده میشد که نشون میداد سازنده‌هاش هنوز از زیر نفوذ تهاجم فرهنگی سیمای میلی بیرون نیومدن، اما بی اغراق تو این اوضاع غنیمتی بود و مفری. هنوزم به برنامه‌های خوبش مخصوصن اونکه خطاب به بسیجیها بود ادای احترام میکنم. برا همینم اصلن انتظار همچین بی‌احترامی سخیفی رو ازش نداشتم.

پارازیت خوب حواستو جمع کن. این کار با هر نیت و بی نیتی که انجام شد زننده بود. اول همین برنامه گفتی که چهلمین برنامه‌تونه، کاری نکن که برای برنامه‌تون شب هفت و چله بگیرن. بجون همه سبزها و بچه‌های با شرف ایران اگه یه بار دیگه همچین چیزی ازتون ببینم همه زار و زندگیمو میفروشم، میدم پول وکیل، گرین کارت میگیرم میام اونجا و ازتون شکایت میکنم.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت: فکر کردم به پیوست بخشی از کتاب خاطران آقا منتظری رو هم جهت اطلاع بذارم که مربوط به بخش اعدامهای تابستان سال ۶۷ هست و شامل نامه‌ی حکم اعدام زندانیان سیاسی توسط خمینی و نامه‌های آقا منتظری به خمینی و همچنین نیری میشه. پس اینها به نقل از کتاب خاطرات آقا منتظری ست و البته کوتاه شده برا اونایی که حوصله سرچ تو وب رو ندارن:

. . . پس از اينكه مجاهدين خلق با پشتيباني عراق به كشور جمهوري اسلامي ايران حمله كردند عمليات مرصاد انجام گرفت و تعدادي از آنها در درگيري كشته شدند، . . . در همان زمان بعضي تصميم گرفتند كه يك باره كلك مجاهدين را بكنند و به اصطلاح از دست آنها راحت شوند، به همين خاطر نامه اي از امام گرفتند كه افرادي از منافقين كه از سابق در زندانها هستند طبق تشخيص دادستان و قاضي و نماينده اطلاعات هر منطقه، با راي اكثريت آنان اگر تشخيص دادند كه آنها سرموضع هستند اعدام شوند، يعني اين سه نفر اگر دو نفر از آنها نظرشان اين بود كه فلان فرد سرموضع است ولو اينكه به يك سال يا دو سال يا پنج سال يا بيشتر محكوم شده بايد اعدام ميشد، اين نامه منسوب به امام تاريخ ندارد; اما اين نامه روز پنج شنبه نوشته شده بود، روز شنبه توسط يكي از قضات به دست من رسيد و آن قاضي بسيار ناراحت بود، من نامه را مطالعه كردم خيلي نامه تندي بود كه در عكس العمل عمليات مجاهدين خلق در مرصاد نوشته شده بود و شنيده شد كه به خط حاج احمد آقاست….. البته چون اين نامه براي همه قضات فرستاده شده بود اشكال ندارد كه براي شما هم بخوانم تا واقعيت قضايا آن گونه كه اتفاق افتاده روشن شود، متن اين نامه به اين شكل است :

بسم الله الرحمن الرحيم

از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه ميگويند از روي حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهاي كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاي حزب بعث عراق و نيز جاسوسي آنان براي صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهاني و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداي تشكيل نظام جمهوري اسلامي تاكنون، كساني كه در زندانهاي سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشاري كرده و ميكنند محارب و محكوم به اعدام ميباشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راي اكثريت آقايان حجه الاسلام نيري دامت افاضاته ( قاضي شرع) و جناب آقاي اشراقي ( دادستان تهران) و نماينده اي از وزارت اطلاعات ميباشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندانهاي مراكز استان كشور راي اكثريت آقايان قاضي شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاتباع ميباشد، رحم بر محاربين ساده انديشي است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپذير نظام اسلامي است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابي خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد، آقاياني كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعي كنند "اشداء علي الكفار" باشند. ترديد در مسائل قضائي اسلام انقلابي ناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا ميباشد. والسلام

روح الله الموسوي الخميني

اين نامه تاريخ هم ندارد اما در پشت آن آقاي حاج احمد آقا نوشته است:

پدر بزرگوار حضرت امام مدظله العالي

پس از عرض سلام، آيت الله موسوي اردبيلي در مورد حكم اخير حضرتعالي درباره منافقين ابهاماتي داشته اند كه تلفني در سه سئوال مطرح كردند:

1 – آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندانها بوده اند و محاكمه شده اند و محكوم به اعدام گشته اند ولي تغيير موضع نداده اند و هنوز هم حكم در مورد آنها اجرا نشده است، يا آنهايي كه حتي محاكمه هم نشده اند محكوم به اعدامند؟

2 – آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده اند و مقداري از زندانشان را هم كشيده اند ولي بر سرموضع نفاق ميباشند محكوم به اعدام ميباشند؟

3 – در مورد رسيدگي به وضع منافقين آيا پرونده هاي منافقيني كه در شهرستانهائي كه خود استقلال قضائي دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردد يا خود ميتوانند مستقلا عمل كنند؟

زير اين نامه نوشته شده :

بسمه تعالي

در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگي به وضع پرونده ها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است .

روح الله الموسوي الخميني

. . . بالاخره مدتي ملاقاتهاي زندانيان را تعطيل كردند و بر حسب گفته متصديان با استناد به اين نامه حدود دو هزار و هشتصد يا سه هزار و هشتصد نفر زنداني -ترديد از من است – از زن و مرد را در كشور اعدام كردند، حتي افرادي كه نماز ميخواندند، روزه ميگرفتند، طرف را ميآوردند به او ميگفتند بگو غلط كردم، او هم به شخصيتش برمي خورد نمي گفت، ميگفتند پس تو سرموضع هستي و او را اعدام ميكردند! در همين قم يكي از مسئولين قضايي آمد پيش من و از مسئول اطلاعات قم گله ميكرد كه ميگويد تندتند اينها را بكشيم از شرشان راحت شويم، من ميگويم آخر پرونده هاي اينها را بررسي كنيم يك تجديد نظري در حكم اينها بكنيم، ميگويد حكم اينها را امام صادر كرده ما فقط بايد تشخيص موضوع بدهيم، به بعضي افراد ميگويند تو سر موضعي؟! او هم نمي داند كه قضيه از چه قرار است ميگويد بله، فوري او را ميبرند اعدام ميكنند.

بالاخره من تصميم گرفتم يك نامه به امام بنويسم، اتفاقا آقاي آسيد هادي هاشمي و آقاي قاضي خرم آبادي اينجا بودند با آنها مشورت كردم، گفتند اين كار را نكنيد چون امام از دست منافقين پس از جريان مرصاد عصباني هستند و اگر شما يك چيزي بنويسيد ايشان ناراحت ميشوند، آنها بلند شدند رفتند ولي من همين طور ناراحت بودم، نماز ظهر و عصر را خواندم، فكر ميكردم كه بالاخره به من ميگويند قائم مقام رهبري، من در اين انقلاب سهيم بوده ام، اگر يك نفر بي گناه در اين جمهوري اسلامي كشته شود من هم مسئولم، بالاخره با قرآن مجيد استخاره كردم اين آيه شريفه آمد: "و هدوا الي الطيب من القولو هدوا الي صراط الحميد "به گفتار نيكو هدايت شدند و هدايت شدند به راه پسنديده "، پس از اين بود كه نشستم اين نامه را نوشتم :

بسم الله الرحمن الرحيم

محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي

پس از عرض سلام و تحيت، به عرض ميرساند راجع به دستور اخير حضرتعالي مبني بر اعدام منافقين موجود در زندانها، اعدام بازداشت شدگان حادثه اخير را ملت و جامعه پذيرا است و ظاهرا اثر سوئي ندارد ولي اعدام موجودين از سابق در زندانها

اولا در شرايط فعلي حمل بر كينه توزي و انتقام جوئي ميشود

و ثانيا خانواده هاي بسياري را كه نوعا متدين و انقلابي ميباشند ناراحت و داغدار ميكند و آنان جدا زده ميشوند.

و ثالثا بسياري از آنان سرموضع نيستند ولي بعضي از مسئولين تند با آنان معامله سرموضع ميكنند.

و رابعا در شرايط فعلي كه با فشارها و حملات اخير صدام و منافقين، ما در دنيا چهره مظلوم به خود گرفته ايم و بسياري از رسانه ها و شخصيتها از ما دفاع ميكنند، صلاح نظام و حضرتعالي نيست كه يكدفعه تبليغات عليه ما شروع شود.

و خامسا افرادي كه به وسيله دادگاهها با موازيني در سابق محكوم به كمتر از اعدام شده اند اعدام كردن آنان بدون مقدمه و بدون فعاليت تازه اي بي اعتنائي به همه موازين قضايي و احكام قضات است و عكس العمل خوب ندارد.

و سادسا مسئولين قضائي و دادستاني و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبيلي نيستند و اشتباهات و تاثر از جو بسيار و فراوان است و با حكم اخير حضرتعالي بسابي گناهاني و يا كم گناهاني هم اعدام ميشوند، و در امور مهمه احتمال هم منجز است .

و سابعا ما تا حال از كشتنها و خشونتها نتيجه اي نگرفته ايم جز اينكه تبليغات را عليه خود زياد كرده ايم و جاذبه منافقين و ضد انقلاب را بيشتر نموده ايم، بجاست مدتي با رحمت و عطوفت برخورد شود كه قطعا براي بسياري جاذبه خواهد داشت .

و ثامنا اگر فرضا بر دستور خودتان اصرار داريد اقلا دستور دهيد ملاك اتفاق نظر قاضي و دادستان و مسئول اطلاعات باشد نه اكثريت، و زنان هم استثنا شوند مخصوصا زنان بچه دار; و بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز، هم عكس العمل خوب ندارد و هم خالي از خطا نخواهد بود و بعضي از قضات متدين بسيار ناراحت بودند، و بجاست اين حديث شريف مورد توجه واقع شود: قال رسول الله (ص): "ادرئوا الحدود عن المسلمين ما استطعتم فان كان له مخرج فخلوا سبيله فان الامام ان يخطي في العفو خير من ان يخطي في العقو به ". والسلام عليكم و ادام الله ظلكم

‏16 ذي الحجه 1408 – ‏67/5/9 ‏

حسينعلی منتظري

. . . چند روز بعد هم يكي از قضات خوزستان به نام حجه الاسلام آقاي محمد حسين احمدي پسر آيت الله آقاي آشيخ علي اصغر احمدي شاهرودي آمد پيش من خيلي ناراحت بود ميگفت : "در آنجا تندتند دارند اعدام ميكنند، به يك شكلي نظر اكثريت درست ميكنند، خوب تشخيص نمي دهند، اينها از عمليات منافقين ناراحت هستند و افتاده اند به جان زندانيان "، من عين مطالب ايشان را نيز در نامه اي بدين شكل براي امام منعكس كردم :

بسم الله الرحمن الرحيم

محضر مبارك آيت الله العظمي امام خميني مدظله العالي

پس از سلام و تحيت، پيرو نامه مورخه ‏67/5/9 براي رفع مسئوليت شرعي از خود به عرض ميرسانم سه روز قبل قاضي شرع يكي از استانهاي كشور كه مرد مورد اعتمادي ميباشد با ناراحتي از نحوه اجراي فرمان حضرتعالي به قم آمده بود و ميگفت : مسئول اطلاعات يا دادستان – ترديد از من است – از يكي از زندانيان براي تشخيص اينكه سرموضع است يا نه پرسيد: تو حاضري سازمان منافقين را محكوم كني ؟ گفت آري، پرسيد حاضري مصاحبه كني ؟ گفت آري، پرسيد حاضري براي جنگ عراق به جبهه بروي ؟ گفت آري، پرسيد حاضري روي مين بروي ؟ گفت مگر همه مردم حاضرند روي مين بروند! وانگهي از من تازه مسلمان نبايد تا اين حد انتظار داشت، گفت معلوم ميشود تو هنوز سر موضعي و با او معامله سرموضع انجام داد و اين قاضي شرع ميگفت من هر چه اصرار كردم پس ملاك اتفاق آراء باشد نه اكثريت، پذيرفته نشد و نقش اساسي را همه جا مسئول اطلاعات دارد و ديگران عملا تحت تاثير ميباشند. حضرتعالي ملاحظه فرماييد كه چه كساني با چه ديدي مسئول اجراي فرمان مهم حضرتعالي كه به دماء هزاران نفر مربوط است ميباشند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

‏حسينعلي منتظري 67/5/13

اين نامه دوم من راجع به اين موضوع بود; بعد من ديدم آنها دارند كارشان را ادامه ميدهند، اول محرم شد من آقاي نيري كه قاضي شرع اوين و آقاي اشراقي كه دادستان بود و آقاي رئيسي معاون دادستان و آقاي پورمحمدي كه نماينده اطلاعات بود را خواستم و گفتم الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه داريد، آقاي نيري گفت : "ما تا الان هفتصد و پنجاه نفر را در تهران اعدام كرده ايم، دويست نفر را هم به عنوان سرموضع از بقيه جدا كرده ايم كلك اينها را هم بكنيم بعد هر چه بفرماييد و…!" من بسيار ناراحت شدم و رئوس مطالبي را كه يادداشت كرده بودم در اين جلسه با آنها صحبت كردم و بعد يك نسخه از آن را به آنها دادم كه براي شما ميخوانم، و اين همان چيزهايي است كه حاج احمد آقا در رنجنامه روي قسمتهايي از آن معركه گرفته است، در صورتي كه اين نامه نيست بلكه يادداشت است :

مورخه ‏67/5/24

بسمه تعالي

1. من بيش از همه شما از منافقين ضربه خورده ام، چه در زندان و چه در خارج زندان، فرزند مرا آنان به شهادت رساندند، اگر بنا بر انتقام جويي باشد من بيشتر بايد دنبال كنم ; ولي من مصلحت انقلاب و اسلام و كشور و حيثيت ولايت فقيه و حكومت اسلام را در نظر ميگيرم، من قضاوت آيندگان و تاريخ را در نظر ميگيرم .

2. اين گونه قتل عام بدون محاكمه، آن هم نسبت به زنداني و اسير قطعا در درازمدت به نفع آنهاست و دنيا ما را محكوم ميكند و آنان را بيشتر به مبارزه مسلحانه تشويق ميكند، مبارزه با فكر و ايده از طريق كشتن غلط است .

3. روش پيغمبر (ص) را با دشمنان خود در فتح مكه و جنگ هوازن ببينيد به چه نحو بوده است ; پيامبر با عفو و گذشت برخورد كرد و از خدا لقب "رحمه للعالمين " گرفت .

روش اميرالمومنين (ع) با اهل جمل را پس از شكست آنان ملاحظه كنيد.

4. بسياري از افراد سرموضع را، رفتار بازجوها و زندانبانها، آنان را به سرموضع كشانده و الاقابل انعطاف بودند.

5. مجرد اينكه اگر آنان را آزاد كنيم به منافقين ملحق ميشوند موجب صدق عنوان محارب و باغي بر آنان نمي شود، اميرالمومنين (ع) نسبت به ابن ملجم هم قصاص قبل از جنايت انجام نداد با اينكه خودش فرمود او قاتل من است .

6. مجرد اعتقاد، فرد را داخل عنوان محارب و باغي نمي كند، و ارتداد سران فرضا موجب حكم به ارتداد سمپاتها نمي شود.

7. قضاوت و حكم بايد در جو سالم و خالي از احساسات باشد "لايقضي القاضي و هو غضبان " الان با شعارها و تحريكات جو اجتماعي ما ناسالم است، ما از جنايت منافقين در غرب ناراحتيم به جان اسرا و زندانيان سابق افتاده ايم، وانگهي اعدام آنان بدون فعاليت جديد زير سئوال بردن همه قضات و همه قضاوتهاي سابق است، كسي را كه به كمتر از اعدام محكوم كرده ايد به چه ملاك اعدام ميكنيد؟ حالا ملاقاتها و تلفنها را قطع كرده ايد فردا در جواب خانواده ها چه خواهيد گفت ؟

8. من بيش از همه به فكر حيثيت حضرت امام و چهره ولايت فقيه ميباشم و نمي دانم موضوع را به چه نحوي به ايشان رسانده اند، اين همه ما در فقه بحث احتياط در دماء و اموال كرده ايم همه غلط بود؟

9. من چندين نفر از قضات عاقل و متدين را ديدم كه ناراحت بودند و از نحوه اجرا شكايت داشتند و ميگفتند تندروي ميشود، و نمونه هاي زيادي را ذكر ميكردند كه بي جهت حكم اعدام اجرا شده است .

10. در خاتمه مجاهدين خلق اشخاص نيستند يك سنخ فكر و برداشت است يك نحو منطق است، و منطق غلط را بايد با منطق صحيح جواب داد، با كشتن حل نمي شود بلكه ترويج ميشود، ان شاء الله موفق باشيد.

حسينعلي منتظري

. . . بعد از مدتي يك نامه ديگري از امام گرفتند براي افراد غيرمذهبي كه در زندان بودند، در آن زمان حدود پانصد نفر غيرمذهبي و كمونيست در زندان بودند، هدف آنها اين بود كه با اين نامه كلك آنها را هم بكنند و به اصطلاح از شرشان راحت بشوند، اتفاقا اين نامه به دست آقاي خامنه‌اي رسيده بود، آن زمان ايشان رئيس جمهور بود، به دنبال مراجعه خانواده هاي آنان ايشان با متصديان صحبت كرده بود كه اين چه كاري است كه ميخواهيد بكنيد دست نگه داريد، بعد ايشان آمد قم پيش من با عصبانيت گفت : "از امام يك چنين نامه اي گرفته اند و ميخواهند اينها را تندتند اعدام كنند"، گفتم : "چطور شما الان براي كمونيستها به اين فكر افتاده ايد؟ چرا راجع به نامه ايشان در رابطه با اعدام منافقين چيزي نگفتيد؟" گفتند: "مگر امام براي مذهبيها هم چيزي نوشته؟!" گفتم: "پس شما كجاي قضيه هستيد، دو روز بعد از نوشته شدن آن نامه به دست من رسيد و اين همه مسائل گذشته است، شما كه رئيس جمهور اين مملكت هستيد چطور خبر نداريد؟!" حالا من نمي دانم ايشان آيا واقعا خبر نداشت يا پيش من اين صحبتها را ميكرد. . .


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر