۱۹ دی ۱۳۸۸
اینروزها مخالفین و معترضین به دیکتاتوری اسلامی و قصهی جعلی ولایت و همه آنچه او میکند، به حکمی بر خلاف همه اصول انسانی بنام محاربه که جزایش را اعدام میدانند تهدید میشوند. این حکم یعنی : "من نمایندهي خدا و حاکمم و تو محکوم و تو حق مخالفت با من که سایه و نماینده و گویندهی خدا هستم را نداری و اگر بر خلاف منافع من که حاکمم اقدامی کنی باید کشته شوی"!!
محارب واژهای فقهیست که خلاصه آن میشود کسیکه بر علیه حکومت اسلام و مسلمانان اقدامی کند. اگر اسلام و مسلمانی این ملغمهی کثیف و متعفن این خامنهای ملعون و نوچهها و گماشتههای دزد و جنایتکار و تجاوزگرش است، اگر اسلام و مسلمانی همینست که بر ایران، این مهد دلیران و خداجویان حاکم شده این اسلام و مسلمانی باید در دادگاهی انسانی محاکمه شود. من با این مجموعه و حکومت با هر اسمی که میخواهد داشته باشد دشمنم و با اندیشه و قلم و قدمم با آن میجنگم تا از سریر قدرت بزیر آید و آنگاه بازوی عدالت بر آن حکم خواهد راند. اسمش میشود محارب؟ بشود!
آهای ملعون و منفور ملت! آهای ... تو که خودت را ولی و جانشین خدا بر زمین میدانی! تو ولایت بر احمقان و ابلهان و جانیان داری. تو حتا شایستهی ولایت بر بهایم هم نیستی بی مقدار. من دشمن تو و این دستگاه پلید و متعفن و خونریز توام ... اسمش را میگذاری محارب؟ بگذار ... هر اسمی که دوست داری بگذار...
من محاربم، معاندم، معارضم، من برانداز توام . . . اما دروغگو، خائن به ملت و جنایتکار نیستم.
من محاربم اما انسان.
من محاربم اما طرفدار حقوق همه حتا اقلیت.
من محاربم اما مخالف سرکوب و کشتار مخالفین.
من محاربم اما طرفدار حقوق و آزادیهای فردی تا آنجا که وارد حریم خصوصی دیگران نشود.
من محاربم اما طرفدار برابری همه انسانها از هر زبان و قوم و دین و آیینی.
من محاربم اما طرفدار آزادی بیان.
من محاربم اما طرفدار حقوق شهروندی.
من محاربم اما بیزار از کشتار و زندان و تجاوز و دزدی و ریا.
من محاربم اما در یک کلام طرفدار حقوق بشر.
من محاربم اما راستگو و با شهامت.
تو که محارب نیستی چه هستی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر