اعتصابات بُرندهترین شیوهی مبارزات بیخشونت در برابر حکومتها و دولتهاست و تمام قدرتهای خودکامه و خودمحور بیشترین هراسشان از اعتصابات میباشد چرا که خوب میدانند باعث فلج شدن آنها میشود. این یادداشت کوتاه به سه چالش عمده پیش روی اعتصابات در ایران امروز میپردازد، چالشهایی که حکومت بر روی ایجاد آنها در طی سالیان و البته برای چنین روزهایی سرمایهگذاری کرده.
امروز بازی و حرکت حکومت در برابر جنبش سبز، بحران آفرینی و جهت دادن به سمت حرکتهای خشونت آمیز است. هر چه جنبش آزادیخواهی مردم ایران به سمت خشونت میل کند و هر چه خشونت بیشتر باشد، سرکوبگران توجیه بیشتر و دست بالاتر را در برخوردهای خشن با مردم دارند. آنها برای سوق دادن مردم به سمت خشونت بسترسازی میکنند و سپس با برخوردهای وحشیانه و خشن هم حذف فیزیکی میکنند، هم باعث ریزش نیروهای صلحجو و صلحطلب و همچنین تودههای مردم میشوند و هم با ایجاد رعب و وحشت اعتراضات را محدود و در نهایت خاموش مینمایند. هر چه ما پی آرامشیم آنها پی بحران هستند. پس شرط نخست در برابر این حرکت اینست که جنبش وارد این بازی کثیف نشود. همینجا این نکته را کوتاه بگویم که حرکتهای تدافعی مردم در روز عاشورا مصداق خشونت نبود. آن حرکتها نخست برای دفاع و سپس بعنوان یک هشدار به نیروهای سرکوبگر بعد از شش ماه برخورد خشن و وحشیانه با مردم ضروری بود اما نباید باعث تهییج و گسترش آن شد مگر در مواقع لزوم و به قصد دفاع. آری . . . اما پس از بازی نکردن با کارت حکومت قدم بعدی آنست که با شیوههای مبارزات بیخشونت جنبش را گسترش داد و با حرکتهای موثر و بُرنده حکومت را فلج کرد. بیشک اعتصابات بُرندهترین شیوهی مبارزات بیخشونت در برابر حکومتها و دولتهاست و تمام قدرتهای خودکامه و خودمحور بیشترین هراسشان از همین اعتصابات میباشد چرا که خوب میدانند باعث فلج شدن آنها میشود. اما چرا ما تا به امروز اعتصاب نکردیم و چه عواملی ممکن است در آینده هم بازدارنده باشد و مانع اعتصابات شود؟ اینروزها گاه میشنویم که هنوز زمان اعتصابات فرا نرسیده و مردم برای آن آماده نشدهاند . . . چرا؟ ابزار این آمادگی چیست و چه زمانی مهیا میشود؟ بیشک حکومت هم بیکار ننشسته و هر چه بتواند میکند تا مانع فرارسیدن آنروز شود. جنبش آزادیخواهی و سبز ملت ایران بطور خلاصه با سه چالش عمده و کلیدی برای رسین به اعتصابات و پایین کشیدن حکومت روبروست که به اختصار آنها را میگویم و برای هرکدام یک راهکار کوتاه هم پیشنهاد میکنم:
۱. اطلاع رسانی/ در تمام جوامع آزاد و مدنی اعتصابات از طریق احزاب گوناگون و اتحادیهها و سندیکاهای صنفی و کارگری و دانشجویی و تشکلهای مدنی برنامهریزی و اجرا میشود. حکومت دیکتاتوری ایران در طی این سالها با نابودی و ممنوعیت تمام این نوع تشکلها کوشیده که مانع چنین امری در چنین روزهایی شود. تنها تشکلهای دانشجویی آنهم بصورت آزاد و خودجوش در این روزها و در فصل امتحانات وارد فاز اعتصاب و تحریم امتحانات شدند و پیامی را به کل جامعه فرستادند اما اینهم واقعیتیست که بین جامعهی دانشجویی با تودههای مردم هنوز فاصله است. پس چه باید کرد؟
راهکار: اطلاع رسانی میدانی و آزاد توسط مردم فعال و هر کس که دلش برای ایران و آزادی آن میتپد. شبکههای اجتماعی نباید تنها منحصر به اینترنت باشد. بُرد اینترنت به نیمی از جامعه هم نمیرسد. باید هر کس در جهت توضیح نقش اعتصابات در فرآیند مبارزات و قدرت آن در به زیر کشیدن دیکتاتوران در میان جامعهی دوست و آشنا و فامیل و همکار اطلاع رسانی کند و مسیر پیش رو را برای آنها تشریح کند. یک اعتصاب سراسری بطور قطع در کمتر از یکماه حکومت را فلج خواهد کرد.
۲. مشکلات اقتصادی و مالی/ بدنهی جامعه که شامل اکثریت جامعه میشود با مشکلات و تنگناهای مالی و اقتصادی و معیشتی دست به گریبان است. اعتصاب بدون داشتن هیچگونه پشتوانه این مشکلات را چندین و چند برابر میکند. بطور قطع حکومت تهدید به اخراج، قطع مستمری و بیمه و بازنشستگی و قطع خدمات عمومی خواهد نمود. اما تبعات یک اعتصاب سراسری بسیارفراتر از آنست که حکومت قادر به کنترل آن باشد چرا که تمام امور جاری کشور از طریق همان گروه بدنهی جامعه میچرخد یعنی همان گروهی که به اعتصاب میپیوندد. اما بهرحال یک دورهی سخت و همراه با تنگناهای بیشتر پیش روست. پس چه باید کرد؟
راهکار: معرفت! . . . بله، راهکار بطور خلاصه همین است. مردم باید دست همدیگر رابگیرند. توانگران برای فردای بهتر ایران تلاش بیشتری کنند و گوشهی مشکلات آنها که در تنگنای بیشتری هستند را بگیرند. صاحبخانهها تا حصول نتیجه مستاجرینشان را زیر فشار نگذارند. طلبکاران با بدهکارانشان مدتی مدارا کنند. این زمان طولانی نخواهد بود و این امر شدنیست. فروشندگان کالاهای ضروری، خدمات دهندههای پزشکی و امور ضروری هم همینطور.
۳. مشارکت و پشتیبانی مردمی/ این مورد یعنی پیوستن گروههای مختلف به اعتصابات و همراه شدن با اعتصاب کنندگان گرچه به دو عامل و چالش پیشین هم مرتبط است اما به لحاظ جامعه شناختی از دو مورد بالا کلیدیتر و مهمتر است. فرض کنید هم اطلاع رسانی شد و هم با همت جمعی موانع مالی کمتر و آسانتر شد آنوقت چه؟ . . . شخصن در این مدت با افراد زیادی از گروههای مختلف اجتماعی در مورد اعتصابات گفتگو کردهام. بیشترین نگرانی آنها اینست که اگر آنها اعتصاب کردند، آیا دیگران هم اعتصاب میکنند یا اینکه یکمرتبه پشتشان را خالی میبینند؟ واقعیت اینست که یکجور حالت بی اعتمادی بین مردم دیده میشود. این امر دیگر نه به اطلاع رسانی و ارتباطات ربطی دارد و نه به اقتصاد، این امر فرهنگیست و به فرهنگ جامعه و مردمان آن برمیگردد. هیچ تشکل رسمی و اجتماعی هم نیست که خبر از توافق اعضای آن بدهد و تضمین کند که آن گروه به اعتصابات میپیوندد. همه چیز باید بین فرد فرد مردم حل شود. حکومت در طی این سی سال توسط عوامل مختلفی که اینجا مجال پرداختن به آن نیست در شکل گیری این وضعیت فرهنگی و اجتماعی نقش فوقالعادهای داشته. حتا از بعضیها شنیدم که میگفتند درمحیط کارشان کسانی را میشناسند که منتظرند در صورت چنین اتفاقی سریع خودشان را نشان داده و جای دیگران را بگیرند! خب اینهم واقعیتیست که نمیشود نادیده گرفت. پس چه باید کرد؟
راهکار: باز هم معرفت! . . . و البته دوراندیشی و محاسبهی اینکه آیندهی ایران و فرزندانمان با این منافع کوتاه مدت روشنتر است یا ضررمالی امروز و رسیدن به جامعهای آزاد و بدون سرکوب و چپاول ثروتهای ملی توسط حاکمان و غارتگران؟
قطعن وابستگان و جیرهخواران ریز و درشت حکومت مورد نظر این یادداشت و اصولن بحث اعتصابات نیستند. قطعن آنها مقابل اعتصاب میایستند و در صورت بروز آن سعی میکنند از فرصت استفاده کرده و جای شایستهها را بیش ازین غصب کنند. نکته در بیشماری اعضای جنبش سبز آزادیخواهی ملت ایران است که آنها نه نفرات و نه شایستگی و نه تخصص پر کردن جای آنها را دارند. نکته در اینست که آیا حاضریم پای خونهای بر زمین ریخته شده، بدنهای به بند کشیده شده، جانهای آزار دیده شده و روحهای تحقیر و تجاوز شده بایستیم یا نه؟ آیا معرفتش را داریم؟ آیا برای آزادی ایران و فردای بهتر آن حاضر به از دست دادن کوتاه مدت این منافع زود گذر هستیم؟ آیا از غیرت و همیت ایرانی در ما هنوز اثری باقی مانده؟
گذر زمان و روزهای حساس پیش رو در مورد این چالشها و نقش ما در رویارویی با آنها قضاوت خواهد کرد. بیداری این ملت میتواند این نوید را بدهد تا از محدودیتهای اطلاع رسانی و تشکیلاتی، موانع و مشکلات مالی و اقتصادی و آزمون خطیر انسانی، فرهنگی و اجتماعی سربلند بیرون بیاییم و برابر هموطنان هزینه دادهی امروز، آرمانهای آزادیخواهانهی خودمان و آیندهی نسل بعد سرافکنده نشویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر