۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

وقتی مترسکها به صحنه میروند ... (این نامها را به یاد داشته باشید)

فیلمسازان معترض فرانسوی در سال ۱۹۶۸ خواهان لغو جشنواره فیلم کن بودند. در ماه می ۱۹۶۸، فیلمسازان و تماشاگران معترض و خشمگین از دست دولت فرانسه و سیاست های سرکوبگرانه آن، سالن بزرگ نمایش فستیوال کن را اشغال کرده بودند، همه برای قاپیدن میکروفون از دست هم تلاش میکردند؛ از ژان لوک گدار انقلابی مائویست تا فرانسوا تروفو لیبرال، رومن پولانسکی، کلود شابرول، میلوش فورمن و بسیاری دیگر.

فریاد گدار در این میان از همه بلند تر شنیده می شد که می گفت: "ما باید با کارگران و دانشجویان و حرکت انقلابی آنها همبستگی داشته باشیم و به همین دلیل باید فیلم هایمان را از فستیوال بیرون بکشیم". گدار خطاب به یک منتقد فیلم گفت: "من دارم با تو راجع به همبستگی حرف می‌زنم؛ اما تو داری درباره‌ نمای تراولینگ صحبت می‌کنی. تو یک حرام‌زاده‌ای"!

همه حاضران در سالن برای گدار دست زنند و سوت کشیدند. به تدریج منتقدان سینمایی نیز به آنها پیوستند و هیئت داوری فستیوال، متشکل از فیلمسازان برجسته ای چون رومن پولانسکی در پشتیبانی از حرکت آنها دسته جمعی استعفا دادند.

روز ۱۸ می ۱۹۶۸ قبل از نمایش فیلم «Peppermint Frappé» ساخته‌ی کارلوس سائورا، فرانسوا تروفو و جرالدین چاپلین بازیگر اصلی فیلم (و همسر سائورا در آن زمان)، خود را از پرده‌ سینمای نمایش دهنده فیلم آویزان کردند و با این کار خود مانع از نمایش آن شدند. این ها تصاویری است تاریخی که همه از فستیوال فیلم کن ۱۹۶۸ که برگزاری آن همزمان شد با شورش های خیابانی خونین می ۶۸ به یاد دارند. حرکتی یک پارچه و هماهنگ که فستیوال کن را به تعطیلی کشاند.


و اکنون ... اینجا در ایران، این روزها، بهمن ۸۸، جشنواره‌های فیلم و تئاتر فجر به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی در تهران در حال برگزاری‌ست. در حالیکه پس از کودتای انتخاباتی خرداد ۸۸ و غارت آرای مردم و بدنبال آن اعتراضات خیابانی مردم، دستگاه حکومت به شدیدترین شکل ممکن مردم ومعترضین را سرکوب کرده است. در این راه از ضرب و جرح وحشیانه‌ی مردم در خیابانها تا تیراندازی مستقیم بروی آنها هیچ دریغ نکرده است. از دستگیریهای گسترده و بی دلیل مردم معمولی و روزنامه نگاران و فعالین سیاسی و مدنی و حقوق بشری و خلاصه هر کس که گامی و صدایی و قلمی برای اعتراض و حق طلبی داشته تا انواع شکنجه‌های قرون وسطایی، تهدید، آزار و تجاوز جنسی به زندانیان و اقدام به سناریوسازی و نمایشهای اعتراف گیری و اکنون که به نقطه‌ی اعدام معترضین به جرم واهی و مضحک محاربه رسیده است. درین روزها و پس از گذر از این ماههای پر از خون و اشک و داغ و دلهره، مترسکانی در جشنواره فیلم و تئاتر به صحنه میروند تا تنور این جشنواره‌‌ها را گرم کنند و ثابت نمایند که هیچ پیوندی با مردم خویش ندارند و مردم برای آنها تنها وسیله‌ای برای کسب شهرت و محبوبیت و اعتبار و کسب درآمد هستند. مترسکانی خوش رقص که نام هنرمند بر خود دارند ولی کارشان جز هنربازی و دغلبازی هیچ نیست. مترسکانی که هرچه هم به صحنه روند باز چون طبیعتشان ساکن و راکد و عاجز و ناتوان هستند. موجوداتی نمایشی، بی اراده و مطیع.

ملت ایران نگاهی به اسامی حاضر در این دو جشنواره بیندازد و اینان را بیاد داشته باشد که اینگونه جدا از جامعه، راه خود میروند اما فردا، باز چشم و دل و دستشان رو به همین جامعه و همین مردم دراز خواهد بود.


جشنواره فیلم فجر

جشنواره فیلم فجر بخاطر وقایع اخیر توسط تعدادی از فیلمسازان برجسته جهانی که قرار به حضورشان بود تحریم شد. نامهایی چون "کن لوچ " فیلمساز بریتانیایی ،" تئو آنجلوپولوس" فیلمساز یونانی ، "ایلیا سلیمان" فیلمساز فلسطینی و" فیلیپ لوره" فیلمساز فرانسوی جزء تحریم کنندگان جشنواره فیلم فجر امسال بودند.

اما از سینمای ایران و آنها که فیلم آماده داشتند تنها رخشان بنی اعتماد غایب بود. در این بخش از آنها که در جشنواره حاضر بودند، تنها از کارگردانان و تهیه کنندگان نام میبرم چرا که حضور یک فیلم در جشنواره مربوط به این دو نفر میباشد. البته مالکیت هر فیلم در اختیار تهیه کننده فیلم است اما کارگردان آن دست کم میتواند با اعلام عدم رضایت از حضور فیلم خود در جشنواره از حضور در سالنهای جشنواره و کلیه جلسات خبری و مطبوعاتی امتناع کند و در خانه نشیند. این امر هر چقدر هم هزینه داشته باشد از هزینه‌ای که جوانان آزادیخواه و جان بر کف و پدران و مادران داغدار این سرزمین در این ماهها داده‌اند بیشتر نیست. این امر شامل بازیگران و سایر عوامل فیلم هم میشود اما در این جا به ذکر نام دونفر نخست هر فیلم بسنده میکنم.

تهیه کنندگان: علی معلم، عزیز الله حمید نژاد، سید جمال ساداتیان، علی آشتیانی پور، جواد نوروز بیگی، علی شاه حاتمی، سعید حاجی میری، سعید شاهسواری، محمد نیک بین، علیرضا رییسیان، پوران درخشنده، احمد میر اعلایی، مجید اسماعیلی، صدرا عبداللهی، علیرضا قاسم خان، منوچهر محمدی، محمد علی حسین نژاد، سعید سعدی،عباس رافعی، مجتبی فرآورده، جمال شورجه، منوچهر شاهسواری، حبیب الله کاسه‌ساز، همایون رضا عطاردی، مجید مولایی، افشین صادقی، فرشته طائرپور، حسن علیمردانی، کیانوش عیاری، سعید شرفی کیا، امیر سمواتی، محمد خزایی، غلامرضا موسوی، حبیب اسماعیلی، محسن طباطبایی پور، مسعود احمدیان، محمد علی نجفی، داریوش بابائیان.

کارگردانان:عزیز الله حمید نژاد، ابراهیم حاتمی کیا، داریوش مهرجویی، داریوش فرهنگ، بهرام بهرامیان، رامبد جوان، تهمینه میلانی، پوران درخشنده، حمید فرخ نژاد، محمد علی باشه آهنگر، بهرام توکلی، علی شاه حاتمی، مسعود کرامتی، علیرضا رئیسیان، ابراهیم فروزش، شهرام اسدی، پرویز شیخ طادی، مسعود اطیابی، بیژن میر باقری، همایون اسعدیان، مجتبی راعی، عباس رافعی، حسن فتحی، شهریار بحرانی، علیرضا امینی، امیر سمواتی، مهدی نادری نجف آبادی، اسماعیل میهن دوست، محمد جعفر باقری نیا، سیاوش اسعدی، نادر طریقت، نادره ترکمانی، محسن دامادی، علی عطشانی، مهدی رحمانی، هاتف علیمردانی، محمد لطفعلی، حبیب الله کاسه ساز، شهرام علیدی، جلیل سامان، حسن آقا کریمی، حامد کلاهداری، مجید برزگر، افشین صادقی، جلال فاطمی، رضا سرکانیان، احمد کاوری، مهدی فیوضی، شبنم عرفی نژاد، علی غفاری.

هیئت داوران جشنواره : ابوالقاسم طالبی، فاطمه گودرزی(خودش تکذیب کرده اما نامش در لیست سایت جشنواره دیده میشود!)(تصحیح در پی نوشت)،مسعود جعفری جوزانی (تصحیح در پی نوشت)، اسفندیار شهیدی، ابراهیم فیاض، محسن علی اکبری، ناصر هاشم زاده (در بخش مسابقه سینمای ایران)/ شهریار بحرانی، حمید بهمنی، جمیل رستمی، علی اکبر قاضی، بهمن حبشی (در بخش مسابقه فیلمهای اول و دوم)/ رضا برجی، سعید صادقی، حبیب احمد زاده، مهدی همایون فر (در بخش مسابقه آثار مستند)

دبیر جشنواره: مهدی مسعود شاهی

بزرگداشتها /این افراد بزرگداشت خود را در این جشنواره پذیرفتند و مورد تقدیر قرار گرفتند: اسحاق خانزادی(صداگذار)، داریوش ارجمند(بازیگر)، رضا برجی(مستند ساز جنگ)، محمد تقی پاکسیما(فیلمبردار).


توضیح: از میان کارگردانان شناخته شده سینما تنها رخشان بنی اعتماد فیلمش را به جشنواره نداد و حسن فتحی هم با ارسال فیلمش به جشنواره مخالفت کرد اما فیلم توسط تهیه کننده آن به جشنواره معرفی شد.

همچنین پیشتر، فرهاد توحیدی، مینو فرشچی، عزتالله انتظامی(بدلیل مشکلات جسمی و پزشکی) و اصغر فرهادی پیشنهاد داوری در جشنواره فیلم فجر را نپذیرفته بودند.

* و البته ماجرای دریافت وام هدیه تهرانی از دولت برای نمایشکاه عکسهایش و نقش اسفندیار رحیم مشایی در این امر و همچنین حضور مهناز افشار و مهتاب کرامتی در جلسات خصوصی با اسفندیار رحیم مشایی در همین ماه اخیر هم جای یاد آوری دارد!


جشنواره تئاتر فجر

زمزمه تحریم جشنواره تئاتر با کناره‌گیری بهرام بیضایی و محمد چرمشیر کلید خورد. بهرام بیضایی، اعمال چند حذف در نمایشنامه "سهراب ‌کشی" که وی جهت اجرا به مرکز هنرهای نمایشی ارائه داده بود و سوء‌تفاهم‌های ناخواسته دیگری که محصول حساسیت‌های این روزها بود را دلایل انصراف خود از حضور در جشنواره عنوان کرد. محمد چرمشیر(نمایشنامه‌نویس) هم با انتشار نامه‌ای به حسین پارسایی دبیر بیست‌وهشتمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر خواستار خارج کردن نمایشنامه‌های نوشته شده توسط وی از جشنواره شد. پیتر بروک، کارگردان بریتانیایی هم که برای آمدنش کلی تبلیغ شده بود، نیامد! ...

اما اینها آمدند تا دفتر جشنواره ذوق کند و به نامهایی که تعدادی‌شان هیچ وزنی در تئاتر ندارند دلخوش کند و بگوید گرم شدن تنور جشنواره فجر با چهره‌های شاخص تئاتر! ...

فهرست زیر نام کسانی است که به عنوان بازی نویس و یا صحنه گردان در جشن مترسکها حضور داشتند:

داریوش فرهنگ، حسین پاکدل، آتیلا پسیانی، امیر دژاکام، هادی مرزبان، نادر برهانی مرند، رضا صابری، صادق هاتفی، سیاوش تهمورث، ایرج راد، بهروز غریب پور، سیمین امیریان، سهراب سلیمی، کیومرث مرادی، نغمه ثمینی، مسعود دلخواه، یاسر خاسب، امیر امجد، بهناز نازی، منیژه محامدی، ایوب آقاخانی، رضا گوران، هادی نامور، حمید مظفری، رضا بابک، سعید شاهسواری، شکر خدا گودرزی، کتایون حسین زاده، سیامک احصایی، شهراک کرمی، همایون غنی زاده، عاطفه عرب تهرانی، رئوف دشتی، عبدالله برجسته، اصغر خلیلی، امید رضا میر، رضا خداداد بیگی، محمود رضا رحیمی، مسعود موسوی، چیستا یثربی، توحید معصومی، قدرت فتحی، سعید تشکری، ملیحه مرادی جعفری، احمد ایرانیخواه، شهرام گیل آبادی، حمید رضا نعیمی، تانیا میر مطهری، علی نرگس نژاد، سعید البو عبادی، رکسانا بهرام، حسن برزگر، نادر ساعی ور، زری طالبی، محمد رضا کوهستانی، احمد سلیمانی، خیرالله تقیانی پور، جواد نوری، رسول نقوی، محمد ابراهیمیان، رضا حداد، علی حاتمی نژاد، حسین ابراهیمی، عبدالصمد سالاری، رضا ثروتی، وحید رهبانی، عظیم موسوی، ابراهیم پشتکوهی، جمشید خانیان، جواد روشن، میلاد اکبر نژاد، مهدی مکاری، نوشین تبریزی، دلارا نوشین، بهاالدین کرمی، مریم شوقی، امین آبان، آرش عبادی، نسترن آزاد، محسن رنجبر، رضا جو شعار، امید نیاز، رسول حق جو، مجتبی رستمی فر، آرش دادگر، محمد عرب اسدی، علی دنیوی، بهرام تشکر، نعمت زمانپور، حامد مهیبی، مهدی برومند نیا، فاطمه مکاری،صاحب آهنگر، مهدی امین لاری، مجید واحدی زاده، امیر رضا کوهستانی، حمید رضا آذرنگ، نیما دهقان، امیر مشهدی عباس، سعید شاپوری، هادی نامور، یعقوب صدیق جمالی، احمد سلیمانی

داوران: داود رشیدی و داود میر باقری در کنار سه داور خارجی

دبیر جشنواره: حسین پارسایی

بزرگداشتها / این افراد بزرگداشت خود را در این جشنواره پذیرفته و مورد تقدیر قرار خواهند گرفت: بهروز غريب‌پور، آتیلا پسیانی، مريم معترف، محمدرضا خاکی و هادی نامور


توضیح: حسن فتحی که قرار بود نمایش "آنتیگونه" را در جشنواره به صحنه ببرد با عنوان احتمال طولانی شدن فیلمبرداری فیلم جدیدش از شرکت در جشنواره انصراف داد.

و اما چند اتفاق عجیب هم بود. فرهاد آییش تجلیل جشنواره از خود را پذیرفت و برای دریافت جایزه روی صحنه رفت. حمید جبلی هم در جشنواره حاضر بود و برای اهدای جایزه به برگزیده‌ها به روی صحنه رفت و ... استاد حمید سمندریان هم حاضر بود و به روی صحنه رفت و به برگزیده‌ها جایزه داد!!!


آری ... چنین شد سرانجام این جشنواره‌ها که با استقبال سرد مردم و تماشاگران و عدم حضور هنرمندان راستین همراه بود و در این میان گروهی هنرباز هم به قصد خوش رقصی و سهم بری از بودجه‌های جشنواره و تضمین مجوز کارهای بعدیشان در جشنواره حاضر شدند. گرچه از بردن نام هیچ کسی دلخوش نبودم اما ناچار بودم این نامها که در دو سایت رسمی جشنواره فیلم و تئاتر میتوانید آنها را پیدا کنید را اینجا در کنار هم گرد آورم تا معلوم گردد هنرمندان مردمی چه کسانی هستند و هنربازان فرصت طلب چه کسانی؟ و معلوم گردد آنها که بسیاری‌شان در زندگی شخصی و خلوتهای دوستانه و یا حتا در کارهایشان حرف از هزاران آرمان آزادیخواهانه، حق طلبانه، بشر دوستانه و وطن پرستانه میزنند چگونه وقت عمل که میرسد همه آنها را برای جوانان و مادران و پدران گمنام میگذارند، تا همه هزینه‌ها، خونها، تحقیرها و اسارتها را آنان بپردازند و این راه را به سر منزل مقصود و به مسیر امن و آرام برسانند تا باز اینان جلو بیفتند، ژست روشنفکری بگیرند، فخر بفروشند، به شهرتی که از مردم دریافت میکنند سر بالا بگیرند و بر سفره‌ی همین مردم دریادل و گمنام نشینند.

باشد که اینبار این ملتِ دلیر و هوشیار، دغلبازان را فراموش نکند و یاوران و هنرمندان مردمی‌اش را هم همیشه گرامی دارد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

برای کسب اطلاعات بیشتر به این دو سایت مراجعه کنید:

سازمان جشنواره بین‌المللی فیلم فجر

جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر

** چنانچه نامی از قلم افتاده و یا به اشتباه آمده با ذکر منبع یادآوری نمایید.

تصحیح و توضیح تکمیلی: مسعود جعفری جوزانی زمان جشنواره در سفر به امریکا بود و در هیئت داوران جشنواره فیلم حضور نداشت و فاطمه گودرزی هم تکذیب خودش موثق بود و او هم عضویت در هیئت داوران را نپذیرفته بود.

۳ نظر:

  1. با سلام، به راستی مطالبتون کامل بود. اما خواستم این نکته را یادآور بشوم که فیلم آقای سرکانیان با اینکه در لیست فیلم های جشنواره است اما به هر دلیلی نمایش داده نشد، بهتر میشود گفت که در جشنواره شرکت نکرد. موفق باشید

    پاسخحذف
  2. پیروز جان چقدر خوب نوشتی‌ ممنون.
    ولی‌ چند نکته تاریخی‌ و فرهنگی‌ و نژادی هم هست.
    من هروقت به موضوعی ایراد دارم بی‌ آنکه بیهوده نقد کنم تاریخچه آن موضوع را می‌خوانم و آنقدر پیچیده اش می‌کنم که دیگر جای نقد نمیماند.
    البته این کار من غلط است.
    ولی‌ درباره این آدمهایی که اسم بردید و دورشان یک جورایی خطی قرمز کشیدید باید یک چیز مهم را در نظر گرفت.( موقعیت ها)ما هرگز نمیتوانیم هیچ جای دنیا حرکت و انقلاب و اعتراض برابر پیدا کنیم چون ادمهای هر کشور،ذات هر نژاد و فاکتور ها‌ی روز و حتا نوع تلاش و خواسته‌ها فرق دارند.
    خیلی‌ها امروز توقع دارند مسالمت آمیز حرکت کنیم مثل گاندی.شورش یک ساعته مثل رومانی.اعتراض در جشنواره.محدود کردن تلویزیون و اعتصاب مثل سال ۵۷و و و....ولی‌ همه آن اتفاقات گذشته مثل یک پازل کنار هم چیده شدند.اگر حتا یکی‌ کم باشد معما حل شده نیست.در این مثال که شما زدید از یک پازل ۱۰۰۰تکه فقط ۲ تکه اش به هم میخورد.شورش مردم و جشنواره.
    جمعیت کشورها،غذایی که خورده اند.تفریحاتی که داشته اند,آزادی بیان،شناخت آزادی بیان و اصل آزادی،سواد،مذهب،حکومتی که روبه رو است،سیاست ها‌ی دولت،برخورد دولت و از همه مهمتر همت مردم و از همه مهمتر و مهمتر ذات آدمها.احتمالا قبول دارید که ما ایرانیها برای کار گروهی ساخته نشده ایم. پیروز جان آنهائی که ما میبینیم روز عاشورا میمیرند یا آنهائی که ساندیس خور هستن ایران نیست.
    خیلی‌ها هنوز حرف نزده اند.خیلی‌ها در نان شب و قرض ماهانه و دادگاه چک برگشتی‌ مانده اند,این آدمهایی که اسم بردید چطور میتوانند خود را با رژیم فاشیستی در گیر کنند درحالیکه هنوز به مردم ۷۰میلیونی شک دارند خود شما نداری؟؟ گاهی‌ به خودتان نمیگید عجب؟!! پس این مردم چرا نشسته اند؟ فرقی‌ نداره براشون؟نگاه دیگری که این آدمها دارند لطف و مهربانی است.اینکه مردم قبضه شده در تلویزیون میلی
    و زخمهای دولتی و نداری و درد حداقل کاری که ما میتوانیم بکنیم ساختن فیلمی است که کمی‌ روحشان را شاد کند.فیلمهای درخشنده خودش انقلاب است.حسین پاکدل کسی‌ است که به ضرغامی همان اوایل نامه نوشت که نکن نساز خیانت است کار تو.
    البته این میانه امثال داریوش ارجمند تکلیفشان معلوم است..با جشنواره بی‌ جشنواره یک مذهبی‌ احمق و خود به دولت فروخته کی‌ براش ارزش قائل است؟
    امیدوارم این پر حرفی‌ را بر من ببخشایی فقط تبادل فکر بود و بس

    پاسخحذف
  3. پـــیروزبهمن ۱۷, ۱۳۸۸

    دنیای نازنین ممنون از توجه ات و نکاتی که گفتی. حقیقتش هیچ موقع از بحثهای شخصی و نام بردن از دیگران دلخوش نبوده‌ام اما بگذار کوتاه نکته‌ای را بگویم:
    این گروهی که نامشان در بالا آمده هیچکدامشان از طبقه‌ی محروم و کم سواد که نیستند هیچ، اندک شناختی هم از احوالات شخصی و زندگی فردی آنها کافیست تا بدانی چه ادعاهایی در باب فرهنگ دارند!! فرهنگ تنها در آویزان شدن به منابع ادبی و فرهنگی نیست. فرهنگ در زیستن با مردم و تلخیها و شیرینیهای شان زاده میشود. تنها چنین جاییست که میشود مدعی بود کار فرهنگی میشود. کار فرهنگ و هنر اینست که پیشاپیش جامعه حرکت کند و راهگشا باشد نه اینکه بنشیند هر وقت راهی باز شد به آن راه برود و کیسه‌ی خود را پر کند. در روزگاری که سنگفرش خیابانهای تهران بارها از خون جوانان این وطن شسته شده است مردم و داغ دیدگان بیش از هر چیز به همدردی و پشتگرمی احتیاج دارند. چگونه میشود پیش اینهمه چشم گریان و دل لرزان روحی شاد و آرام داشت؟ باید کنار هم ایستاد و دل به لرز و دلهره‌ی هم داد تا آنروز که روح جمعی ما به آرامش و شادی برسد. تنها آنروز است که میشود شاد بود.
    و البته حق با شماست درمورد آن عجب گفتنها! چرا، منهم میگویم، اما میکوشم در میانه‌ی اینهمه شک در سوی روشنی بایستم و سکه‌های برد و باخت را نشمرم... و همچنین بگویم از آنها که در همین روزها سکه ضرب میکنند و میبرند!
    از همزبانی و همفکری تو بسیار ممنونم.

    پاسخحذف