در سه یادداشت پیش از این به مراسم شب چهارشنبه سوری و نگاه و موضع رژیم از یک سو و مردم از سوی دیگر به مراسم امسال و همچنین ریشههای تاریخی و باستانی این جشن کهن ایرانیان پرداختم. بویژه قصدم از پرداختن به ریشههای کهن این جشن این بود که آن ریشه ها، رشته هایی برای امروز به دستمان میدهند که هم مراسمی مناسب با روزگار و شرایط امروز ایران برگزار کرد، هم بدور از خشونتی خواهد بود که اسباب سو استفاده حکومت شود و هم میتواند فریاد رسای ملت ایران شود و در صورت هماهنگی در اجرا و گستردگی آن بازتاب جهانی ویژهای هم پیدا خواهد نمود.
همانطور که در یادداشت پیشین شرح آن رفت ریشهی جشن سوری یا چهارشنبه سوری به شادمانی بازگشت و بزرگداشت روان درگذشتگان یا "فروهران" به زمین و شهر و کاشانهی خود میباشد. آنها باز میگردند تا هم از کامیابی و درستکاری و روشنی دنیای ما اطمینان یابند و هم ما را به ایستادگی و نبرد در برابر تاریکیها سفارش کنند. اکنون بیندیشیم که آیا شهدای جنبش سبز ایران از ما چنینی درخواستی ندارند؟ آیا ما در برابر آنها وظیفهای نداریم؟ آیا آنها رفتند که برای همیشه بروند یا اینکه بما و این دنیا که دنیای آنها هم بود سر میزنند؟
اینرا هم میدانیم که هر حرکت، کنش و رویدادی برای تاثیرگذاری باید دارای جنبههای گوناگون دیداری، شنیداری، عاطفی و عقلانی باشد. درست مانند یک اثر هنری. حتا تاثیرگذارترین پیکرههای خاموش دنیا هم در خود صدایی نهفته دارند. در واقع سکوت خاص ترین نت قابل شنیدن است که میان صداها جلوهای دیگر میابد.
بحث را به درازا نمیکشانم و کوتاه میگویم. آنچه در زیر میآید را تجسم کنید:
" شب چهارشنبه سوری است. مردمان ایران در شهرهای گوناگون به خیابانها و محلات آمده اند و آتشهای سنتی و باستانی این شب را برپا کردهاند. در دست مردان و زنان و کودکانی که بر گرد آتشها ایستادهاند عکسهای شهیدان جنبش سبز است. بر دستها نوارهای سبزی بسته شده است. مردم بر گرد آتشها در سکوت ایستاده یا میچرخند. گروهی از زنان و مردان در سنین مختلف بستههای آجیل مشکل گشای مخصوص این شب را که با نوارهای سبز پیچیده شده در میان دیگران پخش میکنند. در گوشهی هر سینی عکسی از یک شهید سبز در کنار شمعی روشن دیده میشود ".
آیا فریادی بالاتر و بلندتر از این عکسهای خاموش هست؟ از این چشمهای خیره و لبهای فرو بسته در قاب؟ آیا نمادی گویاتر از این برای صلح جویی و مقاومت جنبش ایرانیان هست؟ اما زندگان فریادهایشان را چه کنند؟ آه پدران و مادران و همسران چه میشود؟ بغض خواهران و برادران و رفیقان؟ ...
" سرود "ای ایران" از سینه ها و حنجره های مردمان بیرون میریزد: ای ایران/ ای مرز پرگهر/ ای نامت سرچشمهی هنر/ دور از تو اندیشهی بدان/ پاینده مانی تو جاودان/ ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم/ جان من فدای خاک پاک میهنم ... "
آری میشود این شب چنین باشد. بدور از هرگونه ترقه و انفجاری. همانطور که از پیش بوده. با شعلهها و شمعهای روشن به پیشباز "فروهران" سبز برویم . آنچه از ما دیده میشود همین شعلهها و شمعها و چهرههای سبز ِ قاب شده در دستانمان باشد. البته شاید که مظهر پلیدی و تیرگی و تاریکی، مظهر اهریمن هم در شعلههای این شب به آتش سوزان بسوزد. هیچ بعید نیست...!
آنچه از ما شنیده میشود سرود سبز "ای ایران" باشد . میشود قرارمان در تمام میدانها و خیابانهای اصلی شهرها باشد. میشود از آنجا به خیابانها و کوچه های فرعی و محلات برویم. میشود از آنجا به پشت بامها برویم. میشود از خانهها با خودرو بیرون بیاییم ... اما همه جا عکس شهدای سبز با ماست و سرود ای ایران از حنجره ها و دستگاههای پخش موسیقی خودروها شنیده میشود. تجسم کنید چنین شبی و بازتابش را. اینکه ایرانیان راستین چطور از گذشته تا به امروز بهم گره میخورند و روشنی می افروزند برای میزبانی درگذشتگانشان و برای شادمانی بازگشت شان و چطور شعله بر تیرگی میکشند و نور به لانهی خفاش میپاشند. چنین حضوری نه قابل مصادره است و نه سرکوب، گرچه از اهریمن هیچ بعید نیست. اما مقاومت هم جزیی از نبرد با تاریکیست.
نابود باد تیرگی و پلیدی و تاریکی. زنده باد روشنی، زنده باد ایران و ایرانی.
________________________________________
اجرای "دریا دادور" از سرود "ای ایران" هم نوایی آسمانی دارد و هم بخاطر زن بودن خوانندهی آن بهیچ وجه قابل مصادره توسط رسانههای رژیم اشغالگر اسلامی نیست. مناسب است برای پخش از خودروها. اینجا ببینید و بشنوید.
ایده خوبیه بشرطیکه فراگیر و جمعی بشه. فکری برای انتشار و پخش این ایده در سطح جامعه لازمه.
پاسخحذفدر ضمن برای نوشته ها و قلمت بهت تبریک میگم. تازگی با اینجا آشنا شدم. خیلی هم اهل کامنت گذاشتن نیستم اما از این ببعد مطالبت رو دریافت میکنم.موفق باشید و پیروز.
آنتی دیکتاتور عزیز
پاسخحذفسپاس از لطف و توجه شما. امیدوارم که قابل و لایق باشم و بمانم. در مورد گسترش این ایده هم راهی نیست مگر اینکه هر کس که آنرا مناسب میبیند برای انتقال آن در اینترنت و مهمتر از آن (همانطور که شما گفتی) در جامعه قدمی بردارد.
منت گذاشتید... سرافراز باشید و پایدار
ارادت/ پیــروز