۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

چهارشنبه سوری آرام یا چهارشنبه سوری خاموش؟! / (پیش درآمدی بر چهارشنبه سوری/ ۲)

اجماع و توافق سبزها در فضای اینترنت برای برگزاری "آرام" مراسم چهارشنبه سوری در حال شکل گرفتن و قطعی شدن است. اما هنوز چگونگی این برگزاری "آرام" به روشنی مشخص نیست. اگر این وضعیت نامشخص بزودی تغییر نکند و تصمیم روشنی گرفته نشود و یا تصمیمی که گرفته میشود کار‌آمد و موثر نباشد، این چهارشنبه سوری میتواند بجای یک شب "آرام" و سبز و موثر تبدیل به شبی "خاموش" و مایوس کننده شود که مطلوب و دلخواه رژیم است. در یادداشت و پست پیشین هم اشاره کردم که مهمترین هدف و تاکتیک رژیم و ایادی‌اش به سردرگمی و بلاتکلیفی و انفعال کشاندن جنبش است. یعنی وضعیتی که جنبش با بی تصمیمی، پراکندگی و احتمالن انتخاب راههای اشتباه، خودش به خودش ضربه بزند. چنین ضربه‌هایی میتوانند یک اثر منفی مضاعف هم داشته باشند که آن یاس و نومیدی جنبش از ادامه مسیر و حرکت است. این بدترین ضربه‌ایست که هر جنبشی میتواند دریافت کند، ضربه‌ای از درون.

جنبش سبز میتواند با تحلیل کامیابیها و ناکامیهای خود در طی ۸ ماه گذشته به تجربه‌ی خود تکیه کند و بهترین راه را برگزیند. هر بار حضور جنبش سبز، حماسه‌ای زنده و خیره کننده از اراده و خواست ملی ملتی دربند و ساکنان سرزمینی اشغال شده بوده است. هر حماسه و حضوری باید دارای جنبه‌های دیداری، شنیداری، عاطفی، برانگیزاننده و دارای قابلیتهایی برای تلنگر زدن بر دلهای خواب و عقل‌های بیدار و جانهای شیفته باشد. باید نماد صلح جویی و مقاومت را در کنار هم داشته باشد. جنبش سبز بطور حتم میتواند با مرور و ارزیابی روزهایی که تا به امروز گذرانده، قالب و فرمی مناسب را بیابد که شامل بر این نمادها و نشانه‌های مختلف و تاثیر گذار برای بیان خواسته‌های خود باشد. نیروهای پخته و جوان، آفریننده و سرشار از انرژی جنبش چنانکه بتوانند (که بطور حتم میتوانند) قالب و فرم حضور خود را تعریف و بر آن به همبستگی برسند، نه تنها ابتکار عمل و میدان را در اختیار خواهند داشت، که هر قدرت سرکوبگری هم منکوب آنها خواهد شد.

هوشیاری، تیزبینی و سرعت و دقت در تصمیم گیری باید مانع از آن شود که فرصت این جشن کهن ایرانیان از دست برود و این شبی که شب آتش و روشنیست تبدیل به شبی خاموش و خفته شود. باید برای این شب و حضور خیابانی مردم نمادها و نشانه‌های دیداری، شنیداری، عاطفی و برانگیزاننده برگزید و با دستهای پُر و دلهای قرص پا به این جشن گذاشت. باید به قالبی برای بیان خواستها و فریادی برای درخواست دادگری رسید. باید به جنبه‌ها و موقعیتها و شرایط گوناگون توجه داشت و برای هر کدام طرحی ریخت. باید همانقدر که صلح جو میباید بود، اهل مقاومت هم باشیم.

برای یافتن این زمینه‌ها میشود به کاوشی در ریشه های این جشن و آیین کهن ایرانی هم رفت و از چشمه نوشید. میشود دست بسوی اندیشه‌های نیاکان راستین این سرزمین دراز کرد و از آنها یاری جست. میشود با رفتن به پای این چشمه‌ی جوشان که از ژرفای تاریخ تا کنون جاری مانده، جامی روشن و گوارا برگرفت و جشنی آرام، تاثیرگذار، گویا و کوبنده برگزار کرد. در پست و یادداشت پسین به ریشه‌های این جشن و آیین کهن ایرانی و امکان الهام گیری از آن میپردازم.


۴ نظر:

  1. http://www.iranliberal.com/Maghaleh-ha/Ramin_Kamran/Rk_Darsi.htm

    پیروز نهاوندی

    پاسخحذف
  2. پیـــروزبهمن ۲۸, ۱۳۸۸

    همنام و همرزم عزیز نهاوندی
    درود بر ایران و درود بر شما. مقاله را خواندم. با بخشی از آن که مربوط است به روشن کردن موضع جنبش در برابر معضلی بنام جمهوری اسلامی‌ موافقم اما لحن آن نویسنده‌ی گرامی و قطعن وطن پرست را در مورد آقایان موسوی و کروبی نپسندیدم. ما نباید بسادگی بر سهم ایستادگی آنان در کنار مردم (و البته با پشتیبانی مردم) پا بگذاریم ونقش آنانرا در پا گرفتن این جنبش نادیده بگیریم. فراموش نکنیم که جنبش با گامهای موازی ملت و این دو نفر پا گرفت و هر کدام از طرفین بدون هم ناکام میماند. تصور میکنم این دو عزیز هم امروز بیش از آنکه به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشند به ساختاری دموکراتیک و همراه با احترام به مذهب علاقمند و معتقدند و البته معذوراتی در بیان دارند. میر حسین موسوی خود همین اواخر از استبداد دینی بعنوان بدترین نوع استبداد سخن گفت!
    پیشنهادات ۲۲ بهمن هم از جانب این دو نفر نبود و میر حسین موسوی بطور صریح اعلام کرده بود "با حفظ هویت" خودمان در راهپیمایی شرکت میکنیم. جمله‌ای که تازه پس از ۲۲ بهمن به آن توجه شد!
    مقوله‌ی رفرم و اصلاحات و اینکه به دموکراسی میرسد یا نه هم، با دیدگاههای متفاوتی روبروست. در همین وبلاگ مطلبی دارم با عنوان "اصلاح طلبی اسلامی، راهبندان تاکتیکی برابر دموکراسی خواهی" که شامل ارزیابی و دیدگاه من میباشد (درست یا غلط). اگر مایل بودید بخوانید.
    منت گذاشتید/ پایدار باشید و به امید ایرانی آزاد

    پاسخحذف
  3. دوست گرامی‌ آقای پیروز همیشه کامیاب باشید و به روز.
    در مدت کوتاهی که با نوشته‌های شما آشنا هستم متوجه شدم با دوست گرامی‌ و دور اندیش و البته با سوادی رو به رو هستم.و گاهی‌ بحث کردن با شما سخت میشود.
    اما من هم بچه پر رو اهل بحث کردن هستم.شرمنده.
    اگر یادتان باشد در مقاله یی تند و عصبانی نوشتم مخالف هستم که جنبش سبز در این شب با شکوه و حقیقتاً باستانی و عزیز خود را به کام مرگ بفرستد.گویا شما و چند دوست نازنین دیگر برداشت درستی‌ نداشتید و نوشتید به پای عصبانیت من از ۲۲بهمن.البته عیب از نوشته من بود که برداشت‌ها را غلط کرد.بنده با تمام زوایای این مقاله پر مغز شما موافقم.اعتقادات شما اعتقادات من هم هست ولی‌ اینکه بخواهیم مردم را برای گرفتن جشنی با شکوه با نماد سبز ترغیب کنیم غلط است.
    جمهوری اسلامی از ابتدا با این قضایا مشکل داشته.هر سال مردمانی بازداشت و زخمی شدند.تصور کنید فقط یک کوچه از میلیونها کوچه ایران سبز باشد و آتشی هم افروخته.سیل کشته و زخمی و خرابی‌ است که لباس شخصیها به نام جنبش سبز و جشن از نظر آنها پادشاهی راه میندازند.این شب برای ابراز حضور مناسب نیست.خشونت در این شب نه تنها از جانب حکومت که از سمت جوانها نیز اعمال خواهد شد و به گفته من و شما نیست که از خشونت منعشان کنیم.زیرا این شب آبستن حادثه است حتا در سالهای معمولی‌.
    نور دلتان افروخته باد

    پاسخحذف
  4. پیـــروزبهمن ۲۹, ۱۳۸۸

    دنیای گرامی
    درود بر شما. تعریف شما را بخود نمیگیرم و میگذارم به پای لطف و بزرگواری شما دوست گرامی. همه هستی و زیستن ما شاگردی‌ست. من از زبان شما و گفتگوی شما شور و انرژی میگیرم. منت میگذارید.
    حقیقتش دارم گام به گام جلو میروم تا خودم هم به نتیجه برسم. من البته اصلن در جایگاهی نیستم که کسی را به چیزی ترغیب و یا از آن منع کنم. اصلن آنقدر نفوذ و مخاطب ندارم. فقط سعی میکنم به سهم خودم کاری کرده و اگر شد چراغی روشن کنم. آخر سر هم بعنوان یک سبز تا آنجا که خلاف اصولم نباشد همراه تصمیم جمعی سبزها میشوم. حرف شما در مورد مخاطرات این شب کاملن جدی و درست است اما این نکته هم جدیست که اگر ما ملت خاموش شویم و فرصتها را قدر ندانیم، صداها و جانهای بسیاری در پشت دیوارها یا جلوی چشمانمان در امروز و فردای این سرزمین باز خاموش میشود. پس باید کاری کرد...

    پاسخحذف